الشان - سفر

در حدود 5. نم از عصر ، برا اولن بار وارد شد الشان ارت ان شهر ، نشانر الشان استاه قطار. عمق ترن احساس هنام اده شدن از قطار سرد است. همنن همراه با هجان و سات ، ان زمن عجب و غرب را آغاز رد ...

به ندرت در مسر استاده بود و اثر را در نور م ذاشت. هنوز ماشن رم سبز ، احساس بازشت به ذشته ، عصر است الشان ان شهر باد سرد و سرماخورد را همراه م رد.

بعد از صرف شام ، من برون آمدم و عس رفتم. از آنجا ه شخص ، ار م خواهد صحنه نور قرمز و سبز دوتا انوراما درست ند ، فقط م تواند روحه برد ، ممن است در شب خاموش باشد. الشان ان شهر همنن نسبتاً مترو است. با رت من ، شل ند ...

من همشه م خواستم عس جالب برم. با اشاره به تدرس ، شخص ترانداز را به تنها انجام داد ، زرا سرد بود ، من تقرباً از ترانداز ب خبر بودم. به اد داشته باشد ه شب را رم و رم نه دارد. شب الشان راغ ها خابان ان شهر همه روشن است و رما اضاف آنقدر آرام است ه م ابد ان مان بسار صلح آمز است. با ددن در خابان و ، عس ها را ه م خواهم برداشت ردم.

من صبح از خواب بلند شدم 5. همشه م خواستم برا شل طلوع آفتاب به وه بروم. متأسفانه بدون معلم درذشت.

6. برون باد و اوال ل را شل ند. وقت صبح از خواب بلند م شوم ، در برون خبندان دارم ، ه نشان م دهد محط هوا در انجا واقعاً خوب است. عس ساده برد ...

سرانجام 9. بشتر وارد منطقه منظره شود ، تنظم ند ...

فقط م توانم بوم ه انها عملات منظم هستند.

دراه فاخته هنوز بر آن تأد م ند. هوا بسار خوب است ، زبا طبع ، دنبال ند دراه لوو همن امر درست است ، آب و آسمان زاد وجود دارد ، و از طلا اضاف وجود دارد. ان جنل افسانه ا است. به تو دوستش بده! تقاطع

عجله ن و برو روبرو استاه قطار ، منظره انوراما را بذارد. من م خواهم در مورد غروب آفتاب صحبت نم الشان شهر فقط م تواند صبر ند و با شمان ببند و زبا را با قلب احساس ند. ان شارد من است ، مقصد بعد در جاده است ...



الشان
قبل
"آلشان" روا منزار من
بعد

اطلاعات مربوطه