ون در qingtianshui در بطر - سفر

زند فقط سر زها مداوم است و استمرار مداوم در انجا اهداف مختلف خود را دارد. زند برا ان امر برا اهداف زاد معن دار است. Qian Mu وام رفتن سخنان آقا ان مو ، احساس م نم مسافرت مانند تجربه مداوم مداوم است. در ان تجربه مداوم ، عبارات خلق و خو واقع مختلف وجود دارد. البته ، زند به دلل عدم نن تجربات به دام نم افتد. ار فرصت برا مالت آن دارد ، فر م نم زند به دلل طعم در معن دار تر خواهد بود.

[Qianchen]

بست سال ش ، من در دبستان بودم. تا زمان ه باران نرود ، مدرسه هر روز دوشنبه "جلسه جمع" برزار م رد. من به وضوح به اد م آورم ه در ط دوره زمان ، او لمه لد "Chaohui" به طور معمول بود. هر زمان ه مردم را م شنوم ه در انجمن استاده اند ، آنها با صدا بلند درخواست م نند ، "دانش آموزان ، در خاطر داشته باشد تاوان ان بخش جدا از سرزمن مادر است. "به نظر م رسد ه در زر انجمن ، ضربان قلب من قو تر از حد معمول است. س از وش دادن به خانه" آموزش "، من همشه با دوار روبرو خواهم شد ن ان نقشه مدت به آن ناه رد و تماشا او در اقانوس را داشت و احساس نامشخص در قلب او رفتار شد.

تاوان

وقت در دبرستان جوان بودم ، را خواندم تاوان نثر نوسنده تأثر عمق بر من ذاشت. ند بار م ترسدم ه از آن باق بماند. خوشبختانه ، من همشه ساه جانب آن را در قفسه تاب م ددم. وقت دوباره تاب نوسنده را انتخاب ردم ، بش از ده سال در طول سفر من بود. قبل از عزمت ، مجموعه نثر تازه منتشر شده خود را در وله شت قرار دهد. بله ، من م خواهم آن را ببنم تا او را ببنم -برا ددن جزره ا ه توسط نوجوان بارها و بارها به آن خره شده است.

دروز

لحظه ا ه هواما به آرام فرود آمد ، به نظر م رسد ز خاص در مقابل او وجود دارد ه 20 سال حافظه امل و 2100 لومتر را جمع م رد. همه ز در خارج از ابن به هم سبده بود. وقت از ابن برون رفتم ، در قلب من جزئ و هجان انز بود ، و او در نار شخص ه تحسن م ند استاده است. من امروز م توانم او را ببنم و داستان دروز او را خل نزد وش ردم.

موزه تاوان

* شب تاه*

خابان دهوا ملام ، غرور و عزت خود را در طول قرن ذشته دفن رد ، رمرد ه مدل را با هره آرام تا رد ، دائماً ر بلند م شود شنها همه آنها. ... ... - "خابان دهوا آرام" رسدن تاه تقرباً ظهر ، بشتر شهرها منطقه درجه حرارت شمال وارد اوال از شدند. در انجا ، دما فضا باز من را به اد تابستان زاداه من م اندازد. خارج از فروداه ، رطوبت موجود در هوا ردشران را مانند من احاطه رده است. تاه شل زمن زمن ته ها است ، اما جاده ها منطقه شهر به اندازه زاداه شهر عاق بند نم شوند. در هر دو طرف خابان ها مرتب ، خانه ها نوستال و ساختمانها تجار به طور نادرست در حال سقوط هستند. جعبه ها تبلغات تبلغات رنارن و در مان ها مختلف در مان ها مختلف لباس م وشند. من به طرز ضعف از نشاط قدرتمند آاه هستم.

تاه

آن بعد از ظهر ، من مدت را در [[ تاه موزه هنر معاصر] بعداً ، به دلل برآورد خطا در فاصله اده رو ، [دادون] را در زر غروب آفتاب از دست دادم و ددم ه ستاره ماه برون م آد تا مرا تشوق ند ، اما من جلو آن استادم. به عقب برردد و در تقاطع Doco خابان Dihua باستد و منتظر باشد تا راغ سنال اشعار را تغر دهد: "خابان دهوا ، غرور و عزت خود را برا قرن دفن رد." برخ از مغازه ها حل نشده. در شب ، من رو منابع اده رو ه از مغازه و راغ ها خابان سررز م شد ، قدم م زدم. اه اوقات وزش باد خن م ردم ه وش ها را م وزد. تعجب م نم ه آا باد م رسد: آا شما رما خابان Dihua را احساس م ند؟

موزه هنر معاصر تاه

قبل و بعد ، من هستم تاه بعد از ند شب ، من به تدرج با خابان ها انجا آشنا شدم ، آداب و رسوم عامانه در انجا. امروز [دادون] در آن سال نست آب شرن رودخانه در نار رودخانه ؛ به عنوان قطب سابق راه آهن ، ذشته ا به سر و صدا خود تبدل شده است. آنه خوشحال ننده است ان است ه به دلل تامل عملرد در "منطقه غرب" شهر نادد نشده است. امروز ، خابان Dihua مان است ه شهروندان محل اغلب از الاها سال نو بازدد م نند. هره قالب تا در انجا به دنا دروز عقب نشن رده است. زمان ماندن با امروز نوع تحمل است. وقت وشه شهر باز بود ، م توانستم مجموعه ا از مراث فرهن را احساس نم.

بعد از ند شدن ان روش ، امروز ظاهر او را جمع ردم و ظاهر دروز. مانند تمبرها وقت به بودم ، در قلبم نوع شاد داشتم. من عمداً تصمم رفتم ه ند شود ، نه به دلل خست ، بله از آنجا ه م ترسدم نوع تجربه را از دست بدهم. از آنجا ه ند است ، م تواند تمام شهرها را ه به موقع رسوب رده اند تجربه ند: خانه او و خانه ، و آن نجره ا ه سات است اما شخص نست. از آنجا ه ند است ، فرصت برا شندن وراثت نرم بوم فوجان و جان وجود دارد ...

نه نسخه

زمان به من هر آنه را ه م توانم در شب اول احساس نم ، مانند دسته از وش ها ندم انعطاف ذر ، سنن و در قلب من جمع آور شد.

*راه رفتن در Tainan*

بار در سرزمن وحشانه شهر خوانندان و دانشمندان م توانند در را بخوانند بار در سالها فقر برخ از مردم از امان به عنوان امان استفاده م نند من تاب را خواندم به نام [Qianjiang دارا آب و Qianjiang Moon]. ادم است ه جمله در تاب وجود داشت " تاه ه ققنوس ، تائن ه فاخته ا وجود ندارد. "برا مدت ، من اعتقاد داشتم ه واقعاً برتر دو شهر را تصور م ردم.

تائن

وقت م رسم تائن هنام قدم زدن در انتها خابان ها ، ناهان متوجه شد ه "برتر" آن لها و اهان نست ه در شهرها شمال در دسترس نبودند. آن روز ، من رو صندل استراحت رو سو اتوبوس جاده Minsheng نشسته بودم و منتظر افتتاح بودم. خجالت اتوبوس ها تورست قلعه باستان خابان سترده ا در خابان ها نستند. در ذشته روه از لووموتو ها وجود دارد. ان فقط لحظه شلوغ و شلوغ است و سرعت اصل ترمم م شود. رهذران -با اده رو با عادت ها خود ، آنها نتوانستند آنها را با عجله ببنند ، همه ز در اطراف فقط در آفتاب بعد از ظهر ب سر و صدا بود. ه مسافر در در نار من وجود ندارد. من امروزه "ند" را م شناسم و باد مدت برا محاسبه استفاده نم. منتظر انتظار ، ددن درل خورشد به داخل ابرها ، خورشد تضعف شد و آهنها ه در ذشته آواز خوانده شده بود- "تمام روز در حال اجرا است ، برا لحظه ا راان نست". در اوال از سال 2014 ، من م توانم اوقات فراغت اشتاق برا ناهاه را در انجا تجربه نم.

از لحظه قدم زدن ، "عنصر آهسته" ه در اطراف شنا م ند ، بدن من را ادغام رده است ، و دهان من مانند "شعار" به نظر م رسد و در هر زمان آماده است تا بود: من به شما اجازه نم دهم ه دور شود ، فقط شما م تواند ند شود ... ند شود ، در ط ند صد سال ذشته به داستانها آن وش دهد ، مانند وش دادن به "آارتمان" برا صحبت در مورد غرور و در سالها ذشته.

از جانب خجالت قلعه باستان] بر فراز آسمان ، ووون به آسمان حرت رد. من قصد دارم اتوبوس مسافرت برم [ برج آاش .. هنام انتظار برا ماشن ، به جز رعد و برق و رعد و برق ، باران ان نرفت تا انه اتوبوس بدون مدت طولان سو را باز رد و باران بلند شد. به نظر م رسد ه با نفس رو زمن "جذب" شده است. باران به ه وجه فور نبود ، اما فقط نجره را به آرام خس رد. بدون تار زاد ، شمانم را بستم و منتظر مقصد بودم.

قلعه قار

فر ردم درست است تاوان شما در مورد تارخ بشتر م داند ، درست خواهد بود تائن احساس وجود دارد ه با سار شهرها متفاوت است ، دققاً مانند وقت ه قبل از عزمت تصور را به طور تصادف ددم ، مردم به مردم ادآور م نند تائن ذات تارخ اراه مرموز خدا است. من شمانم را بستم و به ندن شخصت در "اراه" فر ردم. لو منوان -وقت دولت مانو ، تاوان اولن فرماندار او هست تاوان "دانه" مدرن باورد ، ن خودرانا ZIXING اولن راه آهن ساخته شده از ودال عبور ردن تاه رسدن Hsinchu در ان زمان به اان رسد. تان جننون -توسط فرماندار دوم به عنوان فرستاده رئس اجرا منصوب شد و اعتماد خود را انتخاب رد. درا شرق آادم وجود داشتن ل شعر ، همار "تون ون ج" توسط ندن جنش در به مردم منتقل شد و مردم مردم را به دست آورد. به دلل ظاهر آنها در صحنه تارخ ، از آن به بعد ، تاوان زبا ...

موزه ادبات مل تاوان

" برج آاش ] دوستان ، لطفا از انجا اده شود. "صدا از طرق Maili به من فت به استاه. وقت من از ماشن اده شدم ، استاد راننده هرز فراموش نرد:" برج آاش '،دد؟ "من لبخند زدم و تان دادم و از او تشر ردم. در اواسط قرن هفدهم ، هلند اشغال ردن تائن بعداً ، [مردم ارو شهر را وشش م دهند] از سرزمن مردم نو. بعد از ذشت بش از سصد سال ، حاط در تقاطع خاص از ان سرزمن وجود دارد ه در مقابل [[ برج آاش .. امروز ، حت ار م توان آن را در جغرافا افت ، در ابتدا نبوده است. امروز [ برج آاش ] من م ترسم ه تنها "قلعه ون دوباره در طرف" شهر دروز "وجود داشته باشد. طبق سوابق ، ان امر در طول قانون ان به دلل بلاا باد شف شد. از [معبد درا] ، من در وشه ا از نوار سن در قسمت برون آن ماندم ، به ساختمانها رزرو شده ناه ردم و مدت ب سر و صدا به آن ناه ردم. برج آاش ] من وقت جوان بودم خل قو نبودم. از ساخت [اثبات شده شهر] تا مترو و مترو آن ، از اواخر دوره منو ، آن را با اخ ، آادم و معبد در در سات وشانده شده است تا زمان ه تا به امروز ادامه داشته باشد. سالها. زمان همشه آن را به موقع از بن م برد. [[[[[[[[ برج آاش ] همه مجاورت آثار تارخ مجاورت در ان سرزمن از طرق فاجعه و بلاا نظام ذشت. سان ه قابل روت و نامرئ هستند ، همه در سن و لبه جلو آنها جمع شده اند. از طرق ظاهر امروز ، مبهم م توانم ببنم ه زمن آسان نست. ان در واقع است تائن حاط منطقه مرز و غرب با مفهوم آزاد آن ، معنا "ن و غرب" در نقشه برا من توضح داده است.

سالن بزر برج اولو

[[[[[[[[ برج آاش ] من در حاط جلو وجود دارد ، و درخت نارل در مرز بلند است ، و ه با ست منحصر به فرد به زمن ناه م ند. من نم دانم ه مدت در باغ بوده است ، و نم دانم ه تعداد ردشر توجه ردشران را به خود جلب م ند. وقت به آن ناه ردم ، فر م ردم: آا شما در انجا ب طرفانه استاده اد ، آا به ردشران ادآور م ند ه افراد ه در روزها دشوار زند رده اند اما هرز در برابر سرنوشت تسلم نشده اند؟ آا نرش آنها به زند است ، دققاً مانند متن مو شن: "وقت ما سرنوشت باز نم نم ، ما به سرنوشت تعظم م نم -آن را برا رفتن به آنجا م اندازم ، خودمان آن را باز خواهم رد."

آا ان روان "قهرمانانه" است ، فر م نم ن موفقت برا جهان ناآشنا نست. به تائن شما بهتر م تواند از ن ن قدردان ند موفقت تأثر خانواده آن فقط ز نست ه ما در تاب م بنم. در ان لحظه ، در ان حاط مقابل شما ، نار درخت نارل بلند "ن است موفقت بحث در مورد مجسمه "". من همشه احساس ردم ن موفقت به عنوان منش نظام ، از استعمارران بهبود م ابند تاوان نه بزرترن دستاوردها او. به عنوان ساستمدار ، و توسط عموم مردم س رفته م شود تاوان ان جزره ، فناور شرفته تر شاورز را در آن زمان به اقلت ها قوم محل معرف رد و تأسس رد تاوان اولن موسسه آموزش عال -معبد نفوس. از طرق سر اقدامات ، مردم م بنند ه سرزمن باربر اصل ر جنب و جوش شد و مردم هان با اقلت ها قوم به خوب همراه شدند. من فر م نم ان نوع خرد و شت به مراتب بهتر از شاست ها آشنا است. فته م شود ه ارزاب و از و در باستان و غرب بوده است. "به عنوان بازمانده متولد شده و خداان خداان هستند." ان نز هست درباره ن ن موفقت جمله ا وجود دارد ه من در قلبم بوده ام و انجا م نوسم -موم yicheng ا شست قهرمان است!

بعد از طوفان طوفان ، آسمان شب املاً واضح به نظر م رسد و ماه لحن ملام را در آسمان آوزان م رد. با ددن ان صحنه ، من بعد از ند روز به "جشنواره اواسط -آمار" فر ردم ، نم توانم م نم اما عامانه مورد علاقه خود را حرت دهم -و اجازه دادم "بهار" از "به مهمانان برود: هزار وه به مدت ماه ، هزاران خانوار همه از هستند. Qianjiang دارا آب و هزاران رودخانه است.

*Kaohsiung انجا*

من انجا هستم تا ببنم س واد بدون شاد بار من انجا هستم تا ببنم س واد استاده در مان ه مناظر نست ساه سمت خود را تماشا ند برج Qiuyue Gulu Tao Sheng سصد سال غم و شاد خاطرات سقوط در دوران باستان و مدرن واسون معلوم شد انجا است وجود داشتن تائن من با قطار "خود -استران" به سمت جنوب رفتم واسون ، شب اول فرا رسد ، من م خواستم رودخانه مادر آن را دنبال نم- رودخانه عشق فقط اده رو ند. در نتجه ، برا مدت به سمت ار نار رودخانه قدم م زند و تصمم رفت با قاق بازدد ند " رودخانه عشق "در باد سرد ، نوع رتم ظرف را ه رو رودخانه شناور است ، احساس ند.

kaohsiung aihe

شت روز به آرام رانند م ند ، و اه اوقات م ذرد " رودخانه عشق "ان ل ذشت. ان ل ها بسار رام به نظر م رسند. من ناخودآاه آنها را با ل زاداهم مقاسه ردم. بعداً ، احساس ردم ه مقاسه من م است. طبع از" رودخانه عشق "من نم دانم قدر سترده م شود ، تقرباً هر ل احساس" بلند "م بخشد. رودخانه عشق ب سر و صدا جار شد و او سوت زند را رو زمن با عمق و عرض خود تغذه رد و ان ل ها با ظاهر بسار ساده ب سر و صدا منتظر ماندند.

وقت روز بعد برون رفتم ، خورشد با اشتاق به من سلام رد ، "MRT" را رفتم و سس به من بوس منتقل ردم. در نسم درا تنبل ، بدون وقت زاد به "خانه سرخ" رفتم - س در ا نسولر ه در آن سالن قرار دارد. در حال ه از له ها سن بالا م رفتم ، من در مورد "خرد فن شو" از مردم شرق ه "خانه قرمز" را ثابت م ردند فر م ردم -تا قطعه ار را در محل وه ها و رودخانه ها انتخاب نم. من با طبل به بالا صعود ردم و به ه وجه از عرق شمان نشدم.

واسون

س از خرد بلط ، بازرس ورود به من فت ه راهنما بعد ده دققه بعد شروع شده است. به شنهاد او ، من م استراحت به سو مشاهده رسدم. شاد برا رسدن خل زود باشد ، ردشران زاد وجود ندارند. با توجه به عرشه مشاهده ، ابرها سب و سب هستند و باشوه باشوه است. واسون هن ن منظره انوراما دارد و منتظر نم ماند تا افار با باد شناور شوند. داوطلب ( تاوان به نام "داوطلب") در نار من ، ند لمه سلام ، همه صحبت ردند.

نسولر برتانا

"با تاوان در عرض ند روز ، فهمدم ه تامل نام برخ از شهرها طعم "حاط حوانات" را دارد - س ("" واسون ) ، "قفس مرغ" در شمال وجود دارد ( ودال به. "وش دادن به من ، او خندد و توضح داد: "در واقع ، نام آنها ارتباط با تلفظ اوله" بوم "و تلفظ تاوان دارد." "من همنن شندم ه شما قبلاً اسام جغرافا را اد م رفتد ، و جمله ا از" مرغ "وجود دارد." "هه ... من هم از آن شنده ام ، احتمالاً نام مان را به خاطر بسارم ، بنابران فر ردم از ان سه لمه برا جازن انشت خود استفاده نم ودال همنن آب شرن ، بالا نر. " "دسر و حافظه ده." بوم در انتظار ، همه در مورد برخ از تفرحات ذشته صحبت م ردند.



تاوان در ماه وئه ، تا تابستان زند م ند
قبل
خانواده از نج آزاد تاوان Kenting - دراه خورشد ماه - نجن - تاه - نه - ردشر
بعد

اطلاعات مربوطه